-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 شهریور 1399 12:31
سلام اگه یه روزی ، که البته فکر نمی کنم هیچ وقت پیش نیاد ، اومدی اینجا ، میخوام بدونی که دیگه نمی نویسم ، اما دلم میخواد یه نگاهی به پستای قبلم بندازی و ببینی که چقدر دوست داشتم ، میدونی؟ من خواهر ندارم ، همیشه سعی می کردم یه خواهر پیدا کنم ، ولی ، ازت عذر میخوام ، اگر این مدت ناراحتتون کردم ، ❤❤❤
-
برای بهترین نازنینم. ❤❤❤
شنبه 20 اردیبهشت 1399 20:10
سلام نازنین من ، بهت گفتم پست میزارم ، ببخشید دیر شد ... چند تا سوال بود میخواستم ازت بپرسم ، ولی همش میترسم ، بشنویشون خودت میفهمی چرا ، بزاریکیو ازت بپرسم تا تقریبا جواب همه سوالام مشخص شه ، اولش بگم که منو ببخش ، هنوزم بخاطر اتفاقایی که دوره اول افتاد ، و حتی کلاس ششم ، من لجباز بودم ، بد بودم واقعا ، وقتی ادم شدم...
-
رها خواهم شد
جمعه 3 آبان 1398 13:13
سلام نازنین عزیزم حالت چطوره ؟ من خوبم . اوضاع خوبه . داریم با ارامش درس میخونیم و زندگی میکنیم به همه چیز هم میرسیم . راحت راحت ... . زمان داره سریع میگذره و مطمنم بزودی از این احساس بلاتکلیفی رها خواهم شد و دوباره آزادی .. . رهایی ... . و بیش تر باهم بودن نازنینم امیدوارم همیشه شاد باشی . و برام دعاکنی
-
هرگز گمان مبر که از یاد تو غافلم گر مانده ام خموش خدا داندو دلم
شنبه 6 مهر 1398 08:28
سلام نازنینم !!!! خداااااایاااااا انگار قانونی نیس منم کلی عصبانی شدم !!!!! یه مشت آأأأأأدم بد!!! خب باید از همون اول میگفتن !!! ولی بیا مثبت نگر باشیم اینجوری رفتو آمدت راحت تره آخر هفته هاهم میتونی راحت بری هرجا میخوای!! میدونی مشهد مسافرتش خوبه ! آدمای که اونجان زیاد راضی نیتن! (البته میدونم حرفام زیاد هم آروم...
-
مباااارکه نازنیییین عزییییییزمممممممم
شنبه 23 شهریور 1398 18:42
نازنیم نمیدونی چقدر خوشحالم شاید باورت نشه که دارم اشک میریزم و تایپ میکنم وقتی نتایج اولیه کنکور اومدو دلخواهم نبود فکر کردم دیگه نمیتونم از ته دل بخندم نازنینم ولی الان دارم میخندم و گریه می کنم یه چیزی انگار که خودم قبول شدم . تا همیشه واست خوشحال میمونم از ته دل برات خوشحالم نازنینم . بهترین من . امیدوارم همیشه...
-
نازنین بی قرار
شنبه 9 شهریور 1398 12:29
اگه این ماه هنوزم پشت ابره اگه این قصه پر از آه من و توست یه جهان عشق در حال تپیدن تو ضمیر ناخودآگاه من و توست نازنین بی قرار از فریب روزگار خم به ابروت نیار گاهی شاید هر کدوم از یه طرف رفتیم و این همه حادثه رو از چشم هم می دیدیم من و تو پاش بیفته سپر بلای هم میشیم و واسه هم زندگیمونم میدیم نازنین بی قرار از فریب...
-
نازنینم
سهشنبه 22 مرداد 1398 20:10
نازنینم علی رغم پست پیش دلم خواست که یه وبلاگ جدید به نام تو بزنم اما مثه اینکه دوباره باید کم تر سر بزنم انشالله سال آینده میسازمش میبینی چطور دور افتادیم ؟؟ من یه سال دور از همه میمونم و تو در دانشگاه دوستای جدید پیدا میکنی . قبلا غصه داشتم نکنه با کسی دوست صمیمی شی .. بیش تر از من الان فکر میکنم چه بیرحم بودم . اگه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 مرداد 1398 05:16
سلام دوستای عزیزم یه مدت طولانی 3 ساله نبودم که به خودمم خیلی سخت گذشت به هر حال مثه اینکه بلاگ اسکای یه تغییراتی کرده . نمیتونم قالب دیگه ای بزارم .شاید یادم رفته ! شایدم مال تغییرات بلاگ اسکای . چون وبلاگمو خیلی دوست دارم بخاطر قالب تعطیلش نمیکنم مجبورم از زیباساز ها بیش تر استفاده کنم نارنینم امیدوارم بتونم دوباره...
-
مریم !
چهارشنبه 22 شهریور 1396 20:24
مریم جون واقعا خوشحال شدم که یکی از دوستای وبلاگیمو پیدا کردم! اونم بعد یه سال! خوش اومدی
-
روز دختر
دوشنبه 26 تیر 1396 21:29
روز دختر مبارک ! نازنینم!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 تیر 1396 21:28
-
یادت هست؟؟
دوشنبه 26 تیر 1396 21:25
زمانی اینچنین بودیم !! نزدیک هم یادت هست؟
-
گذشته
دوشنبه 26 تیر 1396 21:25
هرشی به عقب برمی گردم !!! کاش این خواب ها طولانی تر بود
-
شما!!
دوشنبه 26 تیر 1396 21:20
مریم ر یاسمن بهار نگان و تکتم سمانه نسرین سرور ز ریحانه ف نازنین . نگان . نوشین (شبیهمونه خداییش)
-
این زمستون
دوشنبه 26 تیر 1396 21:17
تا حالا صد دفعه شهرو واسه دیدن تو گشتم با خنده رفتم این راه و ولی با گریه برگشتم بر گرد بر گرد برگرد دوباره پیشم بی تو من دیوونه میشم نمی دونی که چقد هواتو دارم حرفی و که جا گذاشتی زخمی که تو سینه کاشتی من تموم یادگاریاتو دارم برگرد دوباره پیشم که دارم دیوونه میشم بس که تنهایی نشستم پشت شیشه برف و بارون که بیاد این...
-
هنوز هم !!!
یکشنبه 25 تیر 1396 17:59
تنها ترازهمیشه..درایوان نشسته ام ماه درشت....-یاس بهزارپر- ماه درست....-باغ کبوتر- ماه تمام..تازه وتر.. برآبهای نیلی شب..بال می زند من نیزپابه پایش...بابال بسته ام تنهاترازهمیشه...جان می ام تهی است جام غمم پراست.. وزجام دل مپرس..کاین جام را به سنگ صبوری..شکسته ام شب..هم ره نسیم وستاره..باکاروان باس وکبوتر تا کوچه های...
-
سنجاب
دوشنبه 18 مرداد 1395 18:56
خانواده سنجاب ها!!! سنجاب درحال لیس زدن!! سنجاب و هوای برفی! سنجاب زیر شقایق عشق سنجاب و قارچ یهویی!! سنجاب بر بالین چتر سنجاب یه جور دیگه!! سنجاب وزنه بردار سنجاب : ها چیه؟؟؟؟؟مشکلیه دارم میرم بالا؟؟؟ سنجاب غصه دار سنجاب درحال تفکر سنجاب عکاس خستس!! میفهمی؟؟؟ خســـــــــــــــــــــــــــه!!! صحنه عاشقانه سنجاب ها...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 مرداد 1395 21:56
گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد وقتی دستی را به یاری می گیری، بدان که دست دیگرت در دست خداست
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 مرداد 1395 21:56
آسمان مال من است… در شب شهر خیال… زندگی مثل گل یاس پر از خاطره هاست و تو شبگرد صمیمانه ی رویای منی که شمیم نفست سایبان تن بی روح من است تو بیا جاری شو در شب شهر خیال… که شمیم نفس سبز بهاران از توست من در دورترین خاطره هابه نگاه تو…به چشمان نوازشگر تومحتاجم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 مرداد 1395 21:56
دلم خوش نیست غمگینم . . . کسی شاید نمیفهمد کسی شاید نمیداند . . . کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی : عجب احساس زیبایی … ! تو هم شاید نمیدانی … !
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 مرداد 1395 21:55
ما آدم معمولیا وقتی دلمون میگیره میریم لب پنجره با یه لیوان چایی خیره میشیم به دور دستا، احساس آرامش می کنیم.. . سلامتی ما معمولیا که نه "آرزوی" کسی هستیم و نه "آویزون" کسی...!
-
تنهایی
یکشنبه 10 مرداد 1395 21:55
تنهایی قشنگتریـن و بی منت ترین حس دنیاست چون برای داشتنش نیاز به هیچکس نداری …
-
باز هم بلند شو
یکشنبه 10 مرداد 1395 21:54
باز هم بلند شو ایستادن کسی که زمینش زده اند از کسی که به زور سر پایش نگه داشته اند زیباتر است . . .
-
غصه نخور
جمعه 8 مرداد 1395 15:06
برآنچه گذشت وآنچه شکست حسرت نخور،زندگی اگر زیبا بود باگریه شروع نمیشد!
-
فهمیدم
سهشنبه 22 تیر 1395 19:36
فهمیدم حس عکس برداریم از کجا اومده!! عموم هم عاشق این کاره !! ف
-
خواب های اشفته
سهشنبه 22 تیر 1395 19:35
وااااااااااااای خدا من اصلا به مدرسه فکر نمی کنم !! ولی نمیدونم چرا خوابشو میبینم !!!هر شب !! یه کابوس !دیشب تو درگیری بودم ! روز اول مهر بود معلوم نبود مدرسم چیه !!آخرش بردنم مدرسه هنر !!!!نصف زنگ گذشته بود ومن دیر رسیده بودم!! میدونستم برم سر کلاس و معلم ازم هرچی بپرسه می زنم زیر گریه !!!بغض سنگینی بود!!!و از پنجره...
-
شادی؟
سهشنبه 22 تیر 1395 14:24
یکی از بدترین لحظه های زندگی وقتیه که فیلم رقصیدنت رو توی جمع نگاه می کنی !!! این واقعا درباره من صدق میکنه شما چطور؟ مهران مدیری هم شورسشو در آورده با این توهین هاش!!! . . . . الکی مثلا من دکترم یه بار زنگ زدم به پلیس گفتم : الوووووو پلیس !!! گفت :بله بفرمایید !! گفتم کمک ! یه عالمه مرده اینجاست !!! گفت : یا ابوالفضل...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 تیر 1395 07:59
خدای من واقعا خواب های عجیبی میبینم !! پری شب خواب دیدم که نصف شبه و دارم میرم خونه !توی تاریکی! یهو فاطمه خ. پ (از هم کلاسی هام) اومد دنبالم ! اون با باباش بود با کامیون !!!!! و بهم گفت بازم پیداات کردیم ! بعد رفتم خونه کلی باهام دعوا کردتن که تو دیر اومدی1!!! دیشب هم خواب دیدم تو مدرسمون یه دریاچه هست ! و یه مشت...
-
هری پاتر
شنبه 19 تیر 1395 10:04
سلام!!! بی مقدمه : داستان جدید هریپاتر در واقع آخرین بخش از سری داستانهای Quidditch World Cup است. ظاهرا در این داستان هری پاتر ۳۴ ساله است و داستان به همراه همسر و دوستان نزدیکش پیش میرود. هنوز اطلاعات زیادی درباره کتاب جدید جیکی رولینگ در دست نیست، اما گفته میشود این نویسندهی مشهور فعلا برنامهای برای نگارش...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 تیر 1395 21:09
تمام رنگ های دنیا رو سیاه می شوند وقتی سیاهی چادرم؛ قد علم می کند چه خوب می دانستند قدیمی تر ها: ” بالاتر از سیاهی رنگی نیست ” بانو!..دختری که در پس پرده حجاب مخفی می شود ممکن است در زمین گمنام باشد، اما مطمئنم در آسمان مشهور است