گاهی میخواهی دیگر نفس نکشی
مرگـــــــــــــ
ارزوی توستــــــــــــــــــــــــــــــ
دلت شکستهـــــــــــــــــــ
اما
مرگــــــــــــ هم تو را نمیخواهد!!
میبینی ما چه بی ارزش شده ایم ؟؟من و تو
آری من و تو که بار ها ارزوی مرگ کردیم اما نشد!!!
شاید هم کسی در آنسوی جهان منتظر ماست
گاهی هم کافر میشوم
مجبور می شوم خودم را بکشم
میمیرم
و دوباره متولد می شوم
و باز همین آدم ها مرا به ان دنیا میفرستند
و فقط خدا میداند چند دفه دلم شکسته است ... .
از تو انتظار نداشتمـــــــــــــــــــــــــ...ــــــ... .
جمله وحشتناکی است
وقتی من مقصرم
روحم را میکشد و به آنسوی آفرینش میبرد
پروانه ها می آیند و مینشیند درست روی دلت و تو چه میدانی که بزودیخواهند رفت
بزودی نیش های زهر الودشان پیدا خواهد شد... .
آری پروانه ها هم بی نقص نیستند